سطح اثر نوروفیدبک در اختلالات مغز و اعصاب و روان – پیشنهاداتی برای استفاده بالینی مناسب

سطح اثر نوروفیدبک

Clinical Neurophysiology / Volume 45, Issue 6, December 2015

Electroencephalographic neurofeedback: Level of evidence in mental and brain disorders and suggestions for good clinical practice

J.-A. Micoulaud-Franchi, A. McGonigal, R. Lopeze, C. Daudet, I. Kotwas, F. Bartolomei

http://dx.doi.org/10.1016/j.neucli.2015.10.077

نوروفیدبک امواج مغزی (EEG Neurofeedback) روشی است که در دهه ۱۹۷۰ به وجود آمده است. در این روش امواج مغزی فرد اندازه‌گیری شده، در لحظه پردازش و مولفه‌های مورد نیاز از آن استخراج می‌گردند و سپس این اطلاعات در قالب صدا و یا تصویر ارائه می‌شوند. هدف این است که تغییر در رفتار به وسیله تغییر در فعالیت مغز صورت پذیرد. نوروفیدبک احتمالات درمانی جدیدی را در حیطه‌های روانپزشکی و نورولوژی به وجود آورده است. با این حال، توسعه استفاده عملی از این روش در درمان نیازمند ۱) سطح خوبی از شواهد پژوهشی در خصوص تاثیر درمانی این روش ۲) راهنمای بالینی مناسب برای آن است. این مقاله در ابتدا منتخبی از کارآزمایی‌های بالینی را که دارای شاخص‌های زیر بوده‌اند بررسی نموده است: داشتن گروه کنترل، تصادفی بودن گروه‌ها، blind بودن پروتکل، اندازه‌گیری یافته‌های اصلی مرتبط با آن اختلال با ابزار استاندارد ارزیابی و درمان، هدف نوروفیزیولوژیکی قابل تعریف امواج مغزی، پایه‌ریزی شده بر مبنای پاتوفیزیولوژی مربوط به اختلال. کارآزمایی‌ها برای اختلالاتی نظیر صرع، میگرن، سکته مغزی، بی‌خوابی مزمن، بیش‌فعالی/نقص توجه ADHD، طیف اوتیسم، افسردگی اساسی، اضطراب، رفتارهای اعتیادگونه، اختلالات سایکوتیک یافت شده‌اند.

در مرحله دوم به قواعد درمان نوروفیدبک بر اساس فرضیه یادگیری پرداخته شده است. مدل‌های درمانی متفاوت زیرین در دو محدوده قرار می‌گیرند: محدوده یادگیری صریح و ضمنی و محدوده مدل زیست-پزشکی (بر محور اختلال) و مدل یکپارچگی زیست‌روان-اجتماعی سلامت (بر محور بیماری)

نقش اصلی مدل یادگیری متصل کردن نوروفیدبک به حیطه روش‌های اصلاح شناختی است. اختصاصیت روش‌شناسی نوروفیدبک باید از طریق پارامترهای بیولوژیکی که به نوروفیزیولوژیک وابسته هستند مشخص شود. در راهنماهای عملی بالینی مناسب نوروفیدبک، اهمیت دادن به مشکلات تکنیکی الکتروفیزیولوژی و یادگیری پیشنهاد شده است. اعتبار بخشی به این موارد نیاز به ساختارهای بنیادی برای استفاده عملی از نوروفیدبک در درمان دارد.

Summary

The technique of electroencephalographic neurofeedback (EEG NF) emerged in the 1970s and is a technique that measures a subject’s EEG signal, processes it in real time, extracts a parameter of interest and presents this information in visual or auditory form. The goal is to effectuate a behavioral modification by modulating brain activity. The EEG NF opens new therapeutic possibilities in the fields of psychiatry and neurology. However, the development of EEG NF in clinical practice requires (i) a good level of evidence of therapeutic efficacy of this technique, (ii) a good practice guide for this technique. Firstly, this article investigates selected trials with the following criteria: study design with controlled, randomized, and open or blind protocol, primary endpoint related to the mental and brain disorders treated and assessed with standardized measurement tools, identifiable EEG neurophysiological targets, underpinned by pathophysiological relevance. Trials were found for: epilepsies, migraine, stroke, chronic insomnia, attentional-deficit/hyperactivity disorder (ADHD), autism spectrum disorder, major depressive disorder, anxiety disorders, addictive disorders, psychotic disorders. Secondly, this article investigates the principles of neurofeedback therapy in line with learning theory. Different underlying therapeutic models are presented didactically between two continua: a continuum between implicit and explicit learning and a continuum between the biomedical model (centred on “the disease”) and integrative biopsychosocial model of health (centred on “the illness”). The main relevant learning model is to link neurofeedback therapy with the field of cognitive remediation techniques. The methodological specificity of neurofeedback is to be guided by biologically relevant neurophysiological parameters. Guidelines for good clinical practice of EEG NF concerning technical issues of electrophysiology and of learning are suggested. These require validation by institutional structures for the clinical practice of EEG NF.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!